1 شب عید عُمَر به قول زنان من در این خانه بوده ام مهمان
1 ما خریدیم به جان عشق تو نی با زر و سیم به زر و سیم خَرَد عشقِ بتان مردِ لئیم
2 عالمی پر بُوَد از رایحۀ مُشک و عبیر مگر از پهلویِ زلفِ تو گذر کرد نسیم
1 ز درج دیده در آودره ام لَالی را نثار مقبره ی درة المعالی را
2 گمان برم که برای چنین نثاری بود که درج دیده بیندوخت این لَالی را
1 بر سردر کاروان سرایی تصویر زنی به گچ کشیدند
2 ارباب عمایم این خبر را از مخبر صادقی شنیدند
1 به انگشتان پا از زیر کرسی ز کس ها کرده ام احوال پرسی
1 ای خایه به دست تو اسیرم بنمودهای از جماع سیرم
2 دستم نشود به تخم کَس بند تا باد تو کرده دست گیرم
1 آب حیات است پدر سوخته حَبِّ نبات است پدر سوخته
2 وه چه سیه چرده و شیرین لب است چون شکلات است پدر سوخته