روز ابر است و دهد ساقی جان از اهلی شیرازی غزل 19

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

روز ابر است و دهد ساقی جان ساغر ما

1 روز ابر است و دهد ساقی جان ساغر ما سایه رحمت او کم نشود از سر ما

2 یکدم ای عمر از درما نیز درآی پیش از آن دم که عجل حلقه زند بر درما

3 خاک ما سوختگان خوار نه بینی که فلک نیل رخساره ما ساخت زخاکستر ما

4 نخل مقصودی و از شاخ وصالت ما را بر امید همین بس که نشینی بر ما

5 اشک چون سیم و رخ چون زرما بین نظری ایکه هرگز نظرت نیست بسیم و زر ما

6 سر ببالین ننهم از ستمت بسکه شود بسته از خون جگر بر تن ما بستر ما

7 ما که هستیم غلام تو ز روی اخلاص زانکه باشی به یقین در همه جا مهتر ما

8 شکر داریم چو اهلی بجگر خواری خود که رسد از کرمت آنچه بود در خور ما

عکس نوشته
کامنت
comment