- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روزگار آسوده دارد مردم آزاده را زحمتِ سِندان نمی آید در بگشاده را
2 از سرِ من عشق کی بیرون رود مانندِ خلق چون کنم دور از خود این همزادۀ آزاده را
3 خوش نمی آید به گوشم جز حدیثِ کودکان اصلاً اندر قلب تأثیریست حرفِ ساده را
4 من سر از بهرِ نثارِ مقدمت دارم به دوش چند پنهان سازم امرِ پیشِ پا افتاده را
5 ای که امشب بادهای با ساده خوردی در وِثاق نوشِ جانت باد من بیساده خوردم باده را
6 خان و مان بر دوش خواهی شد تو هم آخِر چو ما رو خبر کن از من آن اسبابِ عیش آماده را
7 هر چه خواهد چرخ با من کج بتابد گو بتاب من هم اینجا دارم آخِر آیةُ اللّه زاده را