روزگار آسوده دارد مردم آزاده از ایرج میرزا غزل 2

ایرج میرزا

آثار ایرج میرزا

ایرج میرزا

روزگار آسوده دارد مردم آزاده را

1 روزگار آسوده دارد مردم آزاده را زحمتِ سِندان نمی آید در بگشاده را

2 از سرِ من عشق کی بیرون رود مانندِ خلق چون کنم دور از خود این همزادۀ آزاده را

3 خوش نمی آید به گوشم جز حدیثِ کودکان اصلاً اندر قلب تأثیریست حرفِ ساده را

4 من سر از بهرِ نثارِ مقدمت دارم به دوش چند پنهان سازم امرِ پیشِ پا افتاده را

5 ای که امشب باده‌ای با ساده خوردی در وِثاق نوشِ جانت باد من بی‌ساده خوردم باده را

6 خان و مان بر دوش خواهی شد تو هم آخِر چو ما رو خبر کن از من آن اسبابِ عیش آماده را

7 هر چه خواهد چرخ با من کج بتابد گو بتاب من هم اینجا دارم آخِر آیةُ اللّه زاده را

عکس نوشته
کامنت
comment