- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بسته زنجیر بودن هست کار شیر و من خون دل خوردن بود از جوهر شمشیر و من
2 راستی گر نیستم با شیر از یک سلسله پس چرا دربند زنجیریم دائم شیر و من
3 با دل سوراخ شب تا صبح گرم ناله ایم مانده ایم از بس به زندان جفا زنجیر و من
4 بر در دیر مغان و خاک ما چون بگذری با ادب همت طلب کن ای جوان از پیر و من
5 یکسر مو وا نشد هرگز گره از کار دل با هزاران جد و جهد ناخن تدبیر و من
6 مشکل دل فرخی آسان نشد چون قاصریم در بیان این حقیقت قوه تقریر و من