1 یقین که کس نگرفته چو تو جهان از عدل چو ملک جمله از آن تو شد بگیر و بدار
1 خوبان اگرچه در پی دلهای خسته اند بندی به پای مرغ دل کس نبسته اند
2 یارب ز سنگ حادثه شان در پناه دار سنگین دلان اگرچه دل ما شکسته اند
1 هرکه چون صورت چین دیده بروی تو گشاد چشم دیگر ز تماشای تو بر هم ننهاد
2 مگر آن لحظه رقیب تو زمن پوشد چشم که رود خاک وجود من دلخسته بباد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به