- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن غنچه که نشکفت ز حسرت دل ما بود وان عقده که نگشود ز غم مشکل ما بود
2 مجنون که به دیوانه گری شهره شهر است در دشت جنون همسفر عاقل ما بود
3 گر دامن دل رنگ نبود از اثر خون معلوم نمی شد دل ما قاتل ما بود
4 سرسبز نگردید هر آن دانه که کشتیم پا بسته آفت زدگی حاصل ما بود
5 دردانه مه بود و جگر گوشه خورشید این شمع شب افروز که در محفل ما بود
6 این سر که به دست غم هجر تو سپردیم در پای غمت هدیه ناقابل ما بود
7 از راه صنم پی به صمد بردم و دیدم مستوره آئینه حق باطل ما بود