- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تیر از فراق شست تو می کرد ناله دوش؟ یا بال عندلیب پر این خدنگ بود
2 از آبیاری عرق شرم، روی او تا آفتاب زرد خزان لاله رنگ بود
3 امشب که شوخی هوسش آرمیده بود جان شراب بر لب ساغر رسیده بود
4 درد طلب بلاست، وگرنه رفیق خضر لب تشنگی خویش در آیینه دیده بود