آب حیوان خوش بود و ان لعل از اهلی شیرازی ترجیع 1

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

آب حیوان خوش بود و ان لعل لب زان خوشترست

1 آب حیوان خوش بود و ان لعل لب زان خوشترست در صفا آن لعل فاش از جوهر جان خوشترست

2 درج آن در دهان شد جان ما، دل خار خورد از حسد کان در ز صد لؤلؤی عمان خوشترست

3 می خوشست اما باشک همچو مرجانم اگر گوشه چشم افکند مرجانش از آن خوشترست

4 سنبل او خوشه افشانید وه کافتاد ازو دانه یی بر دامنش کز در غلطان خوشترست

5 آن پریوش زلف بر دامان فرو افکنده است سنبل است آنطره و سنبل بدامان خوشترست

6 مغز جوی از آخر علم محبت پوست چیست؟ اینسخن ایدل ز علم صد سخندان خوشترست

7 محو شد خون دل آخر در دو چشم از برق وصل گرچه از شمع جمالش دیده گریان خوشترست

8 در جفا گر بیحدست آن چشم باری پیش ما این جفا از صد هزاران لطف و احسان خوشترست

9 از تف دل جان بود در موی او سر سایه اش پیش آن خورشید رخ کز ماه تابان خوشترست

10 ایصبا خاری بیار از راه او کان خار ره بر شکسته دل ز صد گلزار رضوان خوشترست

11 روز رحمت شد دگرگون ریخت از دامن چو در قطرها کان هر یک از چشم در افشان خوشترست

12 میخورد از دست غم چشمم بسی سیلی ز عشق تا کند پنهان نظر چون عشق پنهان خوشترست

13 حسرت آنسرو بی پایان و چشم آخر ندید نخل قد یار خود کز سروبستان خوشترست

14 پیش چشم آن ابرو ار محرابی آرد بر مدار چشم ازو اهلی که این از کفر و ایمان خوشترست

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر