1 ترا فضل بر دیگری بیش ازین نیست که تو میدهی چیز و او می ستاند
2 چوندهی و نستاند آن فضل برخاست تو اوئی و او تو چه رجحان بماند؟
3 طمع چون بریده شد از خیر خواجه زنش غر که خود را کم از خواجه داند
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 ایکه خورشید ز رای تو منور گردد عالم از نفحه خلق تو معطر گردد
2 خواجه شرق امین الدین صالح که فلک پیش فرمان تو خم گیرد و چنبر گردد
1 هزار منت و شکر خدای عز و جل که سوی صدر خرامید باز صدر اجل
2 امام مشرق و مغرب قوام دین خدای ابوالفتوح محمد سپهر مجد دول
1 منم که جز بمدیح تو هیچ دم نزنم بجز بقوت تو گوی مدح و دم نزنم
2 سرای ضرب سخن زان مسلمست مرا که جز بنام شهنشاه دین درم نزنم
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **