1 ای تنگ شکر، دهن بگفتن بگشا وانگه بگدا بگو که دامن بگشا
2 تا چند بود قفل غمم بر در دل این قفل غم از در دل من بگشا
1 گر زخم عشق بر دل مردم جراحت است مارا ز زخم تیر بتان چشم راحت است
2 گل راست حسن و بسته دهان مرا نمک حسن نکو بسی است سخن در ملاحت است
1 کس نبودش خبر از زشتی و زیبایی ما آتش دل علم افروخت به رسوایی ما
2 ما ز صد نکته حسن تو یکی می بینیم بیش ازین نیست در آیینه بینایی ما