1 طوفان می نسیان از این نوش مکن فحش عرب و حرف عجم گوش مکن
2 خواهی چو صلاح حال مستقبل را ایام گذشته را فراموش مکن
1 می دهد نیکو نشان کاخی مکان فتنه را محو می باید نمود این آشیان فتنه را
2 صورت ولکان به خود بگرفته قصری با شکوه خون کند خاموش این آتشفشان فتنه را
1 پیش عاقل بی تخصص گر عمل معقول نیست پس چرا در کشور ما این عمل معمول نیست
2 واردات و صادرات ما تعادل چون نداشت هر چه می خواهی در ایران فقر هست و پول نیست
1 عشقبازی را چه خوش فرهاد مسکین کرد و رفت جان شیرین را فدای جان شیرین کرد و رفت
2 یادگاری در جهان از تیشه بهر خود گذاشت بیستون را گر ز خون خویش رنگین کرد و رفت
1 قسم به عزت و قدر و مقام آزادی که روح بخش جهان است نام آزادی
2 به پیش اهل جهان محترم بود آنکس که داشت از دل و جان احترام آزادی
1 این ستمکاران که میخواهند سلطانی کنند عالمی را کشته تا یک دم هوسرانی کنند
2 آنچه باقی مانده از دربار چنگیز و نِرُن بار بار آورده و سر بار ایرانی کنند