1 کسی بکعبه رود کز صفای سینه پاک سر نیاز نهد کعبه را سجود کند
2 تو خودپرستی و مست از غرور اگر روزی سجود کعبه کنی کعبه را چه سود کند
1 نیازمند ترا رسم خود پسندی نیست طریق اهل دلان غیر دردمندی نیست
2 به خلق و لطف تو نازیم ای سهی بالا که سرو قد تورا ناز سر بلندی نیست
1 از که نالم که فغان از دل ریش است مرا هر بلایی که بود از دل خویش است مرا
2 شربت وصل تو بی زخم فراقی نبود لذت نوش پس از تلخی نیش است مرا