از آنگهی که گشادم به از امیرخسرو دهلوی غزل 897

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

از آنگهی که گشادم به رویت این نظر خود

1 از آنگهی که گشادم به رویت این نظر خود چه خون که خوردم ازین چشم پر در و گهر خود

2 به باغ رفتم و قوتی ز بوی گل بگرفتم ز بس که سوختم از تاب سوزش جگر خود

3 کجات بینم و بر بام تو چگونه برآیم؟ هزار وای که مرغان نمی دهند پر خود

4 سرم که بر درت افتاد تا که پات نرنجد به پشت پا چو کلوخیش دور کن ز در خود

5 چو بنده روی ببیند، بر آن شود که بگردد هزار بار به گرد سر دو چشم تر خود

6 دلم صدق ندارد به کار عشق، چه بودی وه این نگین دروغی جدا کن از کمر خود

7 ز عشق آنکه رسیده سپر ندیده خدنگت بر آنست دیده خسرو که بفگند سپر خود

عکس نوشته
کامنت
comment