- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شتربانا، دمی محمل میارای رها کن تا ببوسم ناقه را پای
2 نهادند آشنایان بار بر دل دلم رفته ست و بارش ماند بر جای
3 روان شد محمل و جانم به دنبال جرس می نالد و من می کنم وای
4 ندیدم ره چو غایب شد ز چشمم غبار بختیان دشت پیمای
5 تو، ای کت بر شتر آب حیات است به وادی تشنه می میرم، ببخشای
6 بیابان پیش چشمم گشت تاریک مه محمل نشینم، پرده بگشای
7 دلم چون همرهش شد گویش، ای باد که جان هم می رسد، تعجیل منمای
8 خوشی بر مردنم آخر نیارم بدین دوری همم منزل مفرمای
9 رسید آن ماه چون خسرو به منزل تو ره می بین و رو بر خاک می سای