1 شاه رسل که خاتم مهر رسالت است جاییکه او بود ره نوح و خلیل نیست
2 در وصف شاه هر چه بگوییم و گفته اند بیش است از آن و حاجب شرع و دلیل نیست
3 کی جبرییل محرم معراج او شود کانجا مجال دم زدن جبرییل نیست
1 جایی که بجوش آرد گل بلبل زاری را شاید که چو ما سوزد حسن تو هزاری را
2 بشناس حق اشگم کز آب دو چشم من بشکفت گل خوبی بس لاله عذاری را
1 دل اگر کوه شود عاشق جانباز تو را به فغان آید اگر بشوند آواز تو را
2 سرو نازی تو و در کشتنم از عشوه گری می کنی ناز که قربان شوم این ناز تورا
1 تاخریدار تو شد گل آبرو صدجا فروخت هرکه یوسف میخرد نتاوند استغنا فروخت
2 بهر آن ترسا پسر گر جان فروشم عیب نیست پیر ما دنیا و دین در خانه ترسا فروخت