1 گویند که انگلیس با روس عهدی کردست تازه امسال
2 کاندر پُلتِیک هم در ایران زین پس نکنند هیچ اهمال
3 افسوس که کافیانِ این مُلک بنشسته و فارِغند ازین حال
4 کز صلحِ میانِ گربه و موش بر باد رود دُکانِ بَقّال
1 امیر کرد مرا امتحان به خطّ و سخن به روزِ غُرّۀ شَوّال عیدِ روزه شکن
2 به پایمردیِ دانش من امتحان دادم چنان که گفت امیرم که مرحبا اَحسَن
1 خدایا تا به کی ساکت نشینم من اینها جمله از چشم تو بینم
2 همه ذرّاتِ عالم منترِ تست تمامِ حُقّهها زیرِ سرِ تست
1 پیرم و آرزویِ وصلِ جوانان دارم خانه ویران بود و حسرتِ مهمان دارم
2 عشق باقی به سر و مویِ سر از غصّه سپید زیرِ خاکسترِ خود آتشِ پنهان دارم
1 آب حیات است پدر سوخته حَبِّ نبات است پدر سوخته
2 وه چه سیه چرده و شیرین لب است چون شکلات است پدر سوخته
1 به انگشتان پا از زیر کرسی ز کس ها کرده ام احوال پرسی
1 ای خایه به دست تو اسیرم بنمودهای از جماع سیرم
2 دستم نشود به تخم کَس بند تا باد تو کرده دست گیرم