1 ساقی، چو چراغ سحرم زار و زر بون چشمم بعنایت تو بازست کنون
2 خیز از می کهنه روغنی کن به چراغ دریاب و گر نه رفتم از دست برون
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 عمرم همه با صوت نی و چنگ بسر رفت وز سیلی عشق آنهمه از گوش بدر رفت
2 من سوختم از عشق و ترا هیچ خبر نیست وز ناله من در همه آفاق خبر رفت
1 بخاک مرده اگر برق عشق برگیرد چراغ مرده دگر زندگی ز سر گیرد
2 گذر بکوی تو چون آورم ز جور رقیب که او سگی است که بر صید رهگذر گیرد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **