- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یاد باد آن شب که جا بر خاک کویی داشتیم تا سحر از آتش دل آبرویی داشتیم
2 خرم آن روزی که در میخانه با میخوارگان تا به شب از نشئهٔ می، های و هویی داشتیم
3 سیل می از کوهسار خُم به شهر افتاد دوش کاشکی ما هم به دوش خود سبویی داشتیم
4 بود اینم از برای دیدن معشوق مرگ در تمام زندگی گر آرزویی داشتیم
5 داغ و درد گلرخان پژمرده و خوارم نمود ورنه ما هم روزگاری رنگ و بویی داشتیم