1 ای کز مه خود چو سایه بی نور تری نزدیک تری و ز همه مهجور تری
2 از کعبه مقصود چو رو تافته یی هر چند که میروی ازو دور تری
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 گوهر دل گم شد و وقت فراغ از دست رفت پیش پای خود ندیدیم و چراغ از دست رفت
2 سوختم از درد و داغش بیش از این طاقت نماند من بدرد از پا فتادم دل بداغ از دست رفت
1 اگر چه ساقی جان می نهاد در دستت حقیقتی دگرست این که می کند مستت
2 پی نظاره خود جام جم تو را دادند تو خود نگاه نکردی که چیست در دستت
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **