1 از عشق اگر جگر کبابی باشی به کز پی عقل در سرابی باشی
2 در سایه مقبلی اگر خاک شوی بهتر که بخود سر آفتابی باشی
1 مست می و ساقیم تا نفسی باقی است با می و ساقی مرا کار بسی باقی است
2 گر دلم از دست رفت بهر نثار رهت شکر که بر جان هنوز دست رسی باقی است
1 از رقیبان تو صد خار جگر هست مرا بجز از درد تو صد درد دگر هست مرا
2 مست آن زلف چه زنام اگر سر برود کافرم گر زسر خویش خبر هست مرا