فرخی یزدی

فرخی یزدی

فرخی یزدی
فرخی یزدی

یک دم دل ما از غم، آسوده نخواهد از فرخی یزدی غزل 117

غزل 117 ام از 590 غزلیات

یک دم دل ما از غم، آسوده نخواهد شد

1 یک دم دل ما از غم، آسوده نخواهد شد وین عقده بآسانی، بگشوده نخواهد شد

2 تا فقر و غنا با هم، در کشمکش و جنگند اولاد بنی آدم، آسوده نخواهد شد

3 در وادی عشق از جان، تا نگذری ای سالک این راه پر از آفت، پیموده نخواهد شد

4 اندیشه کجا دارم، از تهمت ناپاکان چون دامن ما پاکست، آلوده نخواهد شد

5 ای شاه رخ نیکو، از خط جفا رخ شو کاین لکه تو را از رو، بزدوده نخواهد شد

6 از گفته ما و من شد تازه غم دیرین این رسم کهن تا کی، فرسوده نخواهد شد

7 گر دشمن جان گردند، آفاق به جان دوست یکجو غم جانبازان، افزوده نخواهد شد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر یک دم دل ما از غم، آسوده نخواهد شد

شاعر شعر یک دم دل ما از غم، آسوده نخواهد شد چه کسی است ؟

شاعر شعر یک دم دل ما از غم، آسوده نخواهد شد فرخی یزدی می باشد.

شعر یک دم دل ما از غم، آسوده نخواهد شد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر یک دم دل ما از غم، آسوده نخواهد شد چیست ؟

قالب شعر یک دم دل ما از غم، آسوده نخواهد شد غزل است

مضمون اصلی شعر یک دم دل ما از غم، آسوده نخواهد شد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین است.