1 یک دم دل من ز غصه آسوده نشد وین عقده ناگشوده بگشوده نشد
2 این دامن پاک چاک چاکم هرگز الا ز سرشک دیده آلوده نشد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 در شرع ما که قاعده اختصاص نیست حق عوام نیز قبول خواص نیست
2 دیگر دم از تفاوت شاه و گدا مزن بگزین طریقهای که در آن اختصاص نیست
1 با تو در پرده دلم راز و نیازی دارد کس ندانست که در پرده چه رازی دارد
2 بر سر زلف تو دارد هوس چنگ زدن دست کوتاه من امید درازی دارد
1 آن دسته که سرگشته سودای جنونند پا تا به سر از دایره عقل برونند
2 دانی که بود رهرو آزادی گیتی آنانکه در این بادیه آغشته بخونند
1 این ستمکاران که میخواهند سلطانی کنند عالمی را کشته تا یک دم هوسرانی کنند
2 آنچه باقی مانده از دربار چنگیز و نِرُن بار بار آورده و سر بار ایرانی کنند
1 قسم به عزت و قدر و مقام آزادی که روح بخش جهان است نام آزادی
2 به پیش اهل جهان محترم بود آنکس که داشت از دل و جان احترام آزادی
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به