- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یک قطعه سوی بنده فرستاد مجددین کان را بصد قصیده نشاید جواب کرد
2 معنی روشن وی و الفاظ عذب وی آنکرده با سخن که بسنگ آفتاب کرد
3 خط شریف او بنکوئی چوآن نگار کاندر بهار تازه بصحرا سحاب کرد
4 تشویر خوردم الحق و چونان خجل شدم کز شرم خاطرم رخ از و در نقاب کرد
5 طبعم بطعنه گفت که برخیز و شرم دار کس سنگ را معارض در خوشاب کرد؟
6 از روی حسب حال بگفت این سه چاربیت پس توبه کرد طبعم و رای صواب کرد
7 گلگونه نشاط چه رنگ آورد بگوی زیرا که از خجالت طبعم چو آب کرد