یک از جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی غزل 17

جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

آثار جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

یک بار که لعل او سخن گفت

1 یک بار که لعل او سخن گفت بنگر که چه نغز و دلشکن گفت

2 هر سرد که دشمنی نگوید امروز بدوستی بمن گفت

3 صد بار دروغ کرد وعده وانگاه مرا دروغ زن گفت

4 من این نه ازو شنیده ام کاین آن نرگس مست تیغ زن گفت

5 نی نی که هر آنچه گفت با من حقا که بجای خویشتن گفت

6 گر خود همه کفر گفت دلبر آخر نه بدان لب و دهن گفت؟

7 گشتست فراخ تنگ شکر تا شکر تنگ او سخن گفت

عکس نوشته
کامنت
comment