فرخی یزدی

فرخی یزدی

فرخی یزدی
فرخی یزدی

عمری‌ست کز جگر، مژه خوناب از فرخی یزدی غزل 107

غزل 107 ام از 590 غزلیات

عمری‌ست کز جگر، مژه خوناب می‌خورد

1 عمری‌ست کز جگر، مژه خوناب می‌خورد این ریشه را ببین ز کجا آب می‌خورد

2 چشم تو را به دامن ابرو هرآنکه دید گفتا که مست، باده به محراب می‌خورد

3 خال سیه به کنج لب شکرین تست یا هندویی که شیره عناب می‌خورد

4 دل در شکنج زلف تو چون طفل بندباز گاهی رود به حلقه و گه تاب می‌خورد

5 ریزد عرق هرآنچه ز پیشانی فقیر سرمایه‌دار جای می ناب می‌خورد

6 غافل مشو که داس دهاقین خون‌جگر روزی رسد که بر سر ارباب می‌خورد

7 دارم عجب که با همه امتحان هنوز ملت فریب «لیدِر» و احزاب می‌خورد

8 با مشت فرخی شکند گرچه پشت خصم اما همیشه سیلی از احباب می‌خورد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر عمری‌ست کز جگر، مژه خوناب می‌خورد

شاعر شعر عمری‌ست کز جگر، مژه خوناب می‌خورد چه کسی است ؟

شاعر شعر عمری‌ست کز جگر، مژه خوناب می‌خورد فرخی یزدی می باشد.

شعر عمری‌ست کز جگر، مژه خوناب می‌خورد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر عمری‌ست کز جگر، مژه خوناب می‌خورد چیست ؟

قالب شعر عمری‌ست کز جگر، مژه خوناب می‌خورد غزل است

مضمون اصلی شعر عمری‌ست کز جگر، مژه خوناب می‌خورد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, پندآموز, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, پندآموز, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.