- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عمریست کز جگر، مژه خوناب میخورد این ریشه را ببین ز کجا آب میخورد
2 چشم تو را به دامن ابرو هرآنکه دید گفتا که مست، باده به محراب میخورد
3 خال سیه به کنج لب شکرین تست یا هندویی که شیره عناب میخورد
4 دل در شکنج زلف تو چون طفل بندباز گاهی رود به حلقه و گه تاب میخورد
5 ریزد عرق هرآنچه ز پیشانی فقیر سرمایهدار جای می ناب میخورد
6 غافل مشو که داس دهاقین خونجگر روزی رسد که بر سر ارباب میخورد
7 دارم عجب که با همه امتحان هنوز ملت فریب «لیدِر» و احزاب میخورد
8 با مشت فرخی شکند گرچه پشت خصم اما همیشه سیلی از احباب میخورد