1 جز گه و گند و کثافت چیزی اندر این شهر ندیدم بنده
2 هر کجا شهر مسلمانان است از گه و گند بود آکنده
3 گُه به گور پدر آنکه نوشت کیر بر کس زنِ خواننده
1 خدایا تا به کی ساکت نشینم من اینها جمله از چشم تو بینم
2 همه ذرّاتِ عالم منترِ تست تمامِ حُقّهها زیرِ سرِ تست
1 پیرم و آرزویِ وصلِ جوانان دارم خانه ویران بود و حسرتِ مهمان دارم
2 عشق باقی به سر و مویِ سر از غصّه سپید زیرِ خاکسترِ خود آتشِ پنهان دارم
1 امیر کرد مرا امتحان به خطّ و سخن به روزِ غُرّۀ شَوّال عیدِ روزه شکن
2 به پایمردیِ دانش من امتحان دادم چنان که گفت امیرم که مرحبا اَحسَن
1 به انگشتان پا از زیر کرسی ز کس ها کرده ام احوال پرسی
1 ای خایه به دست تو اسیرم بنمودهای از جماع سیرم
2 دستم نشود به تخم کَس بند تا باد تو کرده دست گیرم
1 آب حیات است پدر سوخته حَبِّ نبات است پدر سوخته
2 وه چه سیه چرده و شیرین لب است چون شکلات است پدر سوخته