چشمه نوش نوخطان مهر گیابر از اهلی شیرازی غزل 562

اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

چشمه نوش نوخطان مهر گیابر آورد

1 چشمه نوش نوخطان مهر گیابر آورد چشمه چشم عاشقان خار بلا بر آورد

2 چند نهیم بر زمین روی نیاز بهر او چند بر آسمان کسی دست دعا بر آورد

3 گرچه ز نوگل رخش بوی وفا نمی دهد باشد از آب چشم ما رنگ وفا بر آورد

4 گر بکشد ز غمزه ام غم نبود ز سر مرا ترسم از آنکه تیغ او سر بجفا بر آورد

5 ایکه رقیب ما شدی گر همه بیستون شوی تکیه مکن که آه ما کوه ز جا بر آورد

6 اهلی اگرچه کار دل نیست بکام از آن دهان صبر که کار به شود کام خدا بر آورد

7 هرکه چو اهلی شناخت قیمت حسن تو را یکسر موی ترا کی بدو عالم دهد

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر