- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نازم آن سرو خرامان را که از بس ناز دارد دسته سنبل مدام از شانه پا انداز دارد
2 رونما گیرد ز گل چون رو نماید در گلستان بر عروسان چمن آن نازنین بس ناز دارد
3 ساختم با سوختن یک عمر در راه محبت عشق عالم سوز آری سوز دارد ساز دارد
4 زین اسیران مصیبت دیده نبود چون من و دل مرغ بی بالی که در دل حسرت پرواز دارد
5 با خداوندی نگردید از طمع این بنده قانع خواجه ما تا بخواهی حرص دارد آز دارد
6 دست باطل قفل غم زد بر زبان مرغ حقگو ورنه این مرغ خوش الحان صد هزار آواز دارد
7 با رمیدن رام سازد آن غزال مشکمو را هرکه همچون فرخی طبع غزلپرداز دارد