- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 طبع من این نکته چه پاکیزه گفت سهل بُوَد خوردن افسوس مفت
2 مردم این مُلک ز کِه تا به مِه هیچ ندانند جز احسنت و زِه
3 هرکسی اندر غم جانان خود است فارغ از اندیشه نیک و بد است
4 بعد که مُردم ، همه یادم کنند! رحمت وافر به نِهادَم کنند!
5 گر بر کناس بری یاس را رنجه کنی شامه کناس را
6 زآنچه پس از مرگ برایم کنند کاش کمی حین و بقایم کنند
7 دل به کف غصّه نباید سپرد اوّل و آخر همه خواهیم مُرد