1 ای ملت آرین وفاداری کن در خدمت نوع خود فداکاری کن
2 اکنون که به بحر ناز و نعمت غرقی قحطی زدگان روس را یاری کن
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 اگر مرد خردمندی تو را فرزانگی باید وگر همدرد مجنونی غم دیوانگی باید
2 رفیقی بایدم همدم، به شادی یار و در غم هم وزین خویشان نامحرم مرا بیگانگی باید
1 دل در کف بیداد تو جز داد ندارد ای داد که کس همچو تو بیداد ندارد
2 فریادرسی نیست در این ملک وگرنه کس نیست که از دست تو فریاد ندارد
1 عشقبازی را چه خوش فرهاد مسکین کرد و رفت جان شیرین را فدای جان شیرین کرد و رفت
2 یادگاری در جهان از تیشه بهر خود گذاشت بیستون را گر ز خون خویش رنگین کرد و رفت
1 قسم به عزت و قدر و مقام آزادی که روح بخش جهان است نام آزادی
2 به پیش اهل جهان محترم بود آنکس که داشت از دل و جان احترام آزادی
1 این ستمکاران که میخواهند سلطانی کنند عالمی را کشته تا یک دم هوسرانی کنند
2 آنچه باقی مانده از دربار چنگیز و نِرُن بار بار آورده و سر بار ایرانی کنند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به