نسیم کاکل مشکین کراست از اهلی شیرازی قصیده 2

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

نسیم کاکل مشکین کراست چون تو نگار

1 نسیم کاکل مشکین کراست چون تو نگار شمیم سنبل پرچین کجاست مشک تتار

2 شمیم خیزد از آهو ولی نه زین خوشتر نسیم گل وزد اما چنین نه عنبر بار

3 نسیم کاکل مشکین کرا خیزد از این خوشتر شمیم سنبل پرچین کجا ریزد چنین عنبر

تقطیع: مفاعلین مفاعلین مفاعلین ,

قافیه: مقید مجرد ,

بحر: هزج مثمن سالم ,

صنعت: ترصیع ,

8 اگر چه نیست چو پروانه تاب شمع توام ز من دریغ تو پروانه وصال مدار

9 نمی شود دل تنگم ز دیدنت نومید گرش بدیده مژگان همی نشانی خار

10 فراق و داغ تو در خون دو نرگسم بنشاند اگر غم تو بخون داردم نشان مگذار

11 پروانه شمع تو شد دل کز وفا دارد نشان پروانه وصلش مده کش غم بخون دارد نشان

تقطیع: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلان ,

قافیه: مردف بردف ,

بحر: رجز مثمن مذال ,

صنعت: تجنیس تام ,

16 ضرورت است مرا خود شنیدن این نوبت که تازه دل شد از آن بوی مشک چین گلزار

17 لبالب است زجان آن دهان و مسکین من که داغها برم از وی بجان حسرت خوار

18 بسست بویی از آن زلف مشکبویم زان که بوی او دل مسکینم آورد به قرار

19 تا شنید این جان مسکین بویی از آن زلف مشکین تازه شد زان بوی مشکین داغها بر جان مسکین

تقطیع: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلییان ,

قافیه: مردف بردف مفرد نوع دیگر ,

بحر: رمل مثمن مسبغ ,

صنعت: تجنیس خطی ,

24 نهاده است خیالت چو پای بر جانم شبی نخوابم از این سیل دیده بیدار

25 اگر غم تو که آرد چنین شبیخونها بریزدم به شبی خون که گویدش زنهار

26 خیالت چو برجانم آرد شبیخون شبی آبم از دیده ریزد شبی خون

تقطیع: فعولن فعولن فعولن فعولان ,

قافیه: مردف بردف نوع دیگر ,

بحر: متقارب مثمن مسبغ ,

صنعت: تجنیس مرکب ,

31 مگردمی نه از بن سان گشاده زلف آری که گردن دلش از غم یکی رهد زهزار

32 گزیر، نیست که پا بر سرم اجل بنهد که چون رهایی ام از این کمند شد دشوار

33 گر دمی زین کشی زیر پا بر سمند گردنی کی رهد چون رهی از کمند

تقطیع: فاعلن فاعلن فاعلن فاعلان ,

قافیه: مقید بحرف قید ,

بحر: متدارک مذال ,

صنعت: تجنیس مطرف، تضمین المزدوج ,

38 سمن چوورد رخت دیدجان نثارش کرد صبا چو گرد ترا یافت کرد دل ایثار

39 یکی که وصف ترا ورد ساخت جان منست که نقد حاصل خود گرد باخت در ره یار

40 ورد رخت دید جان وصف تراورد ساخت گردترا یافت دل حاصل خود گرد باخت

تقطیع: مفتعلن فاعلات مفتعلن فاعلات ,

قافیه: مردف بردف مرکب ,

بحر: منسرح مطوی موقوف ,

صنعت: تجنیس ناقص ,

45 سرم فدای تو بسیار یار غیر مشو مسوزجان گران بار من دگر زین بار

46 ترا زآتش غم گر چه سوخت بس عاشق ولی باینهمه خواری یکی نگشت غبار

47 طراوت گل رویت که برفروخت چمن هزار خرمن گل را بسوخت سنبل وار

48 بسیار یار آتش غم گر چه برفروخت انبار بار وین همه یکباره ام بسوخت(کذا)

تقطیع: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلات ,

قافیه: مردف بردف مرکب نوع دیگر ,

بحر: مضارع اخرب مکفوف مقصور ,

صنعت: تجنیس مکرر ,

53 غباری از توسمن بوی مشک اگر نه بریزد نه مشک خاک سیاهی است بر سر تاتار

54 رخت که شمع صفت ریخت آبروی بتان بسوخت بیخودم از تاب خویش چون گلنار

55 بی تو سمن مشک که بر رخت ریخت خاک سیاهی بسر بخت بیخت

تقطیع: مفتعلن مفتعلن فاعلات ,

قافیه: مردف بردف نوع دیگر ,

بحر: سریع مطوی موقوف ,

صنعت: اشتقاق ,

60 از این برآمده کاخ است خاک بر سر من کزو امید ندارم مراد وصل و کنار

61 یکی که جان مرا سوخت بیتو حاصل عمر میان ما و تو تا کی شدست حایل دار

62 این کاخ خاک بر سر جان سوخت بیتو حاصل دام مراد وصلت تا کی شدست حایل

تقطیع: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن ,

قافیه: مقید بتاسیس و دخیل ,

بحر: مضارع جزوی اخرب جزوی سالم ,

صنعت: قلب کل ,

67 شمار غم ز تو گر جا بجا کنیم رقم غم ترا بنویسیم تا به حشر شمار

68 کی است سینه به ناخن مرا نه صد پاره که شرح تیغ تو سازم بلوح سینه نگار

69 از تو کجا چاک نیست سینه به ناخن تا بنویسم بحشر شرح تغابن

تقطیع: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع ,

قافیه: مقید بتاسیس ,

صنعت: قلب بعض ,

73 هلاک نرگس خویشم اگر کنی ایسرو کلاه بخت بچرخ افکنم چو گل صدبار

74 سعادتم بارادت چو خاک پای تو ساخت زهی مزید محبت زهی سعادت یار

75 هلاک نرگس خویشم اگر کنی بارادت کلاه بخت بچرخ افکنم چو گل ز سعادت

تقطیع: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن ,

قافیه: مقید بتاسیس و دخیل نوعی دیگر ,

بحر: مجتث مخبون ,

صنعت: قلب مطرف ,

80 اگر بر آن رخ کش دیده نیز میدیدی تو باز از کرم خویش پرده بردار

81 لب تو کردم ازین گونه خوش خراب از اشک مرا بدرد چو شد بیم مرگ از او برادر

82 بارخش وه نیز میدیدیم زین هوش خراب باز اگر میبرد بارم را بدر بیمرگ از آب

تقطیع: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات ,

قافیه: مردف بردف مفرد ,

بحر: رمل مثمن مقصور ,

صنعت: مقلوب مستوی ,

87 هزار سال چو رویت گلی نیارد کس که چون من از همه سویش بود هزار هزار

88 اگر چه در چمنی چون تو نوگلی نشکفت نداشت درد گلی بلبلی چو من افکار

89 چو رویت نیارد کسی نو گلی چو من هم ندارد گلی بلبلی

تقطیع: فعولن فعولن فعولن فعل ,

قافیه: مطلق مجرد ,

بحر: متقارب محذوف ,

صنعت: سجع متوازی ,

94 یکی که سرزد ازو شوق روی تو دیدن زذوق کوی تو کرد از بهشت چون من عار

95 بدرد و داغ خوشیم از هوای وصلت زان ز گشت باغ کشیدیم پای دل بکنار

96 ز شوق روی تو دیدن بدرد و داغ خوشیم ز ذوق کوی تو دامن زگشت باغ کشیم

تقطیع: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات ,

تقطیع: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات ,

قافیه: مطلق بخروج ,

بحر: مجتث مخبون مقصور ,

صنعت: سجع متوازی ,

102 سزد اگر دل صید کمند تو شاد است درین که پای سمندت برو کند رفتار

103 یقین که تو چو من آهو نه کم اسیرت هست ز آهویی چو بمیرد چه غم رسد به تتار

104 دل صید کمندت شد و چون او نه کم استت در پای سمندت چو بمیرد چع غم استت

تقطیع: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن ,

قافیه: مطلق بخروج و مزید ,

بحر: هزج اخرب مکفوف محذوف ,

صنعت: سجع متوازی ,

109 دل حزین چو خراب یکی نظر از تست چه باشد ار بنمایی دمی رخ چو نگار

110 یکی نما چو بتم چهره شاهدا ور من پرستمت چو خراب توام دمی بگذار

111 رخ ترا چو دمی بنگرم بمن ستم است به یک نظر ستمی بر شکسته یی مگمار

112 چو خراب یکنظرستمت چه شد ار دمی نگرستمت چه شد ار دمی نگرستمت چو خراب یکنظرستمت

تقطیع: متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن ,

قافیه: مطلق بخروج و مزید و نایره ,

بحر: کامل مثمن سالم ,

صنعت: طرد و عکس ,

117 بود لب شکرین تو شربت کوثر خد تو لاله نوبر خط تو نیل عذار

118 از آن قدتو که شد بنده قامت طوبیش به سرو گو خط آزادگی خویش بیار

119 لب تو شربت کوثر قد تو قامت طوبی خد تو لاله نوبر خط تو سر خط خوبی

120 قد تو قامت طوبی لب تو شربت کوثر خط تو سر خط خوبی خد تو لاله نوبر

تقطیع: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن ,

بحر: مجتث مخبون ,

تقطیع ایضا: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن ,

بحر: رمل مخبون ,

تقطیع ایضا: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن ,

بحر: هزج سالم ,

قافیه: اول معروف و مجهول- ثانی مقید مجرد ,

صنعت : ملون بسه بحر، موصول بدو حرف، نوعی دیگر طرد و عکس ,

129 دل من از تو اگر زنده شد نباشد دور چو من ز شکل تو دل زنده شد بت فرخار

130 ولی به ملکت جان زد علم سپاه غمت که تا برآردم از جان و عقل و هوش دمار

131 دل ز تو در ملکت جان زد علم من ز تو دل زنده هم از اولم

تقطیع: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن، مفتعلن مفتعلن فاعلن ,

قافیه: معمول و غیر معمول ,

بحر: رمل مسدس محذوف، سریع مطوی مکشوف ,

صنعت: ذو بحرین ,

136 خمد ز سستی تب پشت بیتو بس تن را که ستیست بسی از تبت به بس تن زار

تقطیع: مفعول مفاعلن فعولن ,

قافیه: معمول و غیر معمول ,

بحر: هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف ,

صنعت: موصل منشاری ,

141 وصالی ار چه کمم داده است بخت ولیک چه من بیاد تو دایم خوشم وصال انگار

142 اگر دوا نکنی درد ما ز دردی دن تو چون خوشی مه من باد جان من بیمار

143 همه مراد من ای مست ناز چون نظریست مکن به تلخی غم ناامیدم از دیدار

144 دگر شکست تنم نیک بین وعیب مکن چرا که شیشه عیشش ز غم شکست انبار

145 ای داده دوای دردم از دردی دن من با تو خوشم گر تو خوشی هم با من

146 مست نظریست نیک بین عیب مکن تلخی منما شیشه عیشش مشکن

تقطیع: مفعول مفاعلن مفاعیل فعل ,

قافیه: مقید مجرد ,

بحر: هزج اخرب مقبوض مکفوف مجبوب ,

صنعت: مصراع اول مقطوع، ثانی موصول بدو حرف، ثالث بسه حرف رابع بچهار حرف ,

151 بجز تو نیست دلارام من که در عالم من از برای تو رسوای دهرم ای دلدار

152 ورای عشق محالم نمود کرداری وگر رود دل و دینم نگردم از کردار

153 دلارامم که در عالم علم کرد مرا رسوا هم او کرد و کرم کرد

تقطیع: مفاعیلن مفاعیلن فعولن ,

قافیه: مقید مجرد ,

بحر: هزج مسدس محذوف ,

صنعت: غیر منقوط ,

158 دلم به شیب ذقن غبغب تو چون بیند که هست چین جبین تو بیش از آن بسیار

159 همیشه چون بریم دین بچین زلف ای بت غبار غم چه نمایم بتا ببین زنار

160 شیب ذقن غبغبش چین بچین چین جبین بیش ز غبغب ببین

تقطیع: مفتعلن مفتلعن فاعلات ,

قافیه: مردف بردف مفرد ,

بحر: سریع مطوی موقوف ,

صنعت: منقوط ,

165 مرا که جان نکند تازه غیر غمزه تو نه میسزد که کنم جایت ای صنم دل تار

166 یقین که جان رودم هر زمان ز حال از آنک تویی میانه جان لحظه لحظه ای خونخوار

167 جان کند تازه غمزه جانان میسزد جای وی میانه جان

تقطیع: فاعلاتن مفاعلن فعلان ,

قافیه: مردف بردف مفرد ,

بحر: خفیف مسدس، عروض: مخبون اصلم مسبغ، ضرب: مقصور ,

صنعت: رقطا ,

172 شکار لا غرم اصلا نبینیم قیمت که نامدست به پیش تو عالمش مقدار

173 هزار یوسف کنعان برت چو چیزی نیست که میخرد به پشیزی مرا درین بازار

174 اصلا نبینی ما را بچیزی کامد به پیشت عالم پشیزی

تقطیع: فعلن فعولن فعلن فعولن ,

قافیه: مطلق مردف بردف ,

بحر: متقارب اثلم ,

صنعت: خیفا ,

179 خیال روی تو تا بسته اند بر چه نسق که جان نیافته شمعی نظیر آن رخسار

180 اگر چه وجه تو در خورد ز دست چرخ رقم کشیده نیک برو بیقلم خطت زنگار

181 تویی که هر که بزیب و جمال جز تو بود نه پیش حسن تو او راست نیم ذره و قار

182 مگر زدست تو شیرین دهن بود که مدام رخش چو صورت چین عالمیست بر دیوار

183 تا بر چه نسق وجه تو زد چرخ رقم کان شمع نظر کشیده نیکو بقلم

184 هرگز بجمال جز تو دستش ندهد آراستنی چو صورت چین عالم

تقطیع: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل ,

قافیه : مقید مجرد ,

بحر: هزج اخرب مکفوف مجبوب ,

صنعت: مصراع اول حرفی منقوط و حرفی غیر منقوط، ثانی دو، ثالث سه، رابع ,

189 چهارشنبه ایا جلیس موافق و زید باد بهار چو غنچه کاسه می گیر و روی در چمن آر

190 قیامتست دگر طرف باغ و کشت چمن کسی که خیمه بصحرا نزد کسش مشمار

191 بیار باده که بر ذهن هر چه پنهانست بیک دو دور عیانست از صفای عقار

192 ساقیا، بهار آمد قاش کن چه پنهانست غنچه که میگرید نرگسی که خندانست

تقطیع: فاعلن مفاعیلن فاعلن مفاعیلان ,

قافیه: مطلق بردف و خروج ,

بحر: هزج مثمن جزوی اشتر و جزوی سالم، عروض و ضرب مسبغ ,

صنعت تشبیه کنایه- مراعات نظیر ,

197 از آن گذر گه باغست همچو خلد اکنون که باد روح فزایست همچو جان به گذار

198 لوای گل که مخلد بود اگر نه بود که جان برد ز جفای وی و ستیزه خار

199 وزید بوی بهشت و قصور ماست ز هوش نه وقت صبر و حضورست و گوشه ایهشیار

200 باغست چو خلد اکنون خلد ارنه قصورستش بادست چو جان گر جان پیوسته حضورستش

تقطیع: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن ,

قافیه: مطلق بردف و خروج و مزید ,

بحر: هزج مثمن جزوی اخرب و جزوی سالم ,

صنعت: تشبیه مشروط ,

205 خبر چو یافته زلف شب از بنفشه دگر چنین بروی شبست از چه جعد تیره شعار

206 طریق دلبریش بین که ساختست ز مشک بنفشه دامی و انداختست مشک تتار

207 با زلف شب بنفشه شبه ساختستمش نی نی شبست تیره بنشناختستمش

تقطیع: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن ,

قافیه: مطلق بردف و خروج و مزید و نایره ,

بحر: مضارع اخرب مکفوف محذوف ,

صنعت: تشبیه تفضیل ,

212 بنور گل چو دل روشنان بود گلشن چو گلشنش دل شوریده روشنست انار

213 چو دل روشن بود گلشن چو گلشن دل شود روشن

تقطیع: مفاعیلن مفاعیلن ,

قافیه: لزوم مالایلزم ,

بحر: هزج مربع ,

صنعت: تشبیه عکس ,

عکس نوشته
کامنت
comment