1 ای نجم سعادت اثرای کوکب مسعود بر اهلی مسکین فکن از لطف نگاهی
2 خواهند جو و کاه خران از من درویش با آنکه به دستم نبود برگ گیاهی
3 از چنگ خران باز خرم زانکه درین شهر شاعر به جوی کس نخرد بلگه بکاهی
1 تاخریدار تو شد گل آبرو صدجا فروخت هرکه یوسف میخرد نتاوند استغنا فروخت
2 بهر آن ترسا پسر گر جان فروشم عیب نیست پیر ما دنیا و دین در خانه ترسا فروخت
1 دل اگر کوه شود عاشق جانباز تو را به فغان آید اگر بشوند آواز تو را
2 سرو نازی تو و در کشتنم از عشوه گری می کنی ناز که قربان شوم این ناز تورا