-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سوار من که ره در سینه دارد زبان پر مهر و دل پر کینه دارد
2 خیال اسپ او، شطرنج بازی همه با استخوان سینه دارد
3 ز سم بوسیدن شکر دهانان سمند او به پا شیرینه دارد
4 ازین پس ما و درویشی، چو درویش هوس پوشیدن پشمینه دارد
5 کند بر ما جفاها و نداند که حق صحبت دیرینه دارد
6 ازین مه نیست امروزینه این جور که دل بر دوستان پر کینه دارد
7 دل خسرو به پا مالد نترسد مگر پا بر سر گنجینه دارد