- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نقد دلم چو غنچه به مستی ز دست شد دست و دلش گشاده شود هرکه مست شد
2 تسلیم شو که جان به طپیدن نمیبرد صیدی که در کمند بلا پای بست شد
3 تا آتش جمال تو مجلس فروز گشت دیدم که سر بلندی صد شمع پست شد
4 امید رحم بیشتر از زخم داشتم رحم این زمان چه سود که تیرت ز شست شد
5 مرد افکن است عشق تو زنهار دست گیر کز پا فتاد اهلی و کارش ز دست شد