نقد دلم چو غنچه به مستی از اهلی شیرازی غزل 587

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

نقد دلم چو غنچه به مستی ز دست شد

1 نقد دلم چو غنچه به مستی ز دست شد دست و دلش گشاده شود هرکه مست شد

2 تسلیم شو که جان به طپیدن نمیبرد صیدی که در کمند بلا پای بست شد

3 تا آتش جمال تو مجلس فروز گشت دیدم که سر بلندی صد شمع پست شد

4 امید رحم بیشتر از زخم داشتم رحم این زمان چه سود که تیرت ز شست شد

5 مرد افکن است عشق تو زنهار دست گیر کز پا فتاد اهلی و کارش ز دست شد

عکس نوشته
کامنت
comment