1 دلم بی وصل جانان جان نخواهد که عاشق جان بی جانان نخواهد
2 دل دیوانگان عاقل نگردد سر شوریدگان سامان نخواهد
3 طبیب عاشقان درمان نسازد مریض عاشقی درمان نخواهد
4 اگر صد روضه بر آدم کنی عرض برون از گلشن رضوان نخواهد
5 ورش صد این یامین هست یعقوب بغیر از یوسف کنعان نخواهد
6 اگر گویم، خلاف عقل باشد که مفلس مملکت خوبان نخواهد
7 کجا خسرو لب شیرین نجوید چرا بلبل گل خندان نخواهد؟
8 دلم جز روی و موی گلعذاران تماشای گل و ریحان نخواهد
9 ز رویش می گریزد زلف مشکین که پند و صحبت خاقان نخواهد
10 از آن خسرو ز دهلی رفت بیرون که ملک هندویی سلطان نخواهد