- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به دیده و دل من دوست خانه می طلبد چرا در آتش و آب آشیانه می طلبد؟
2 زبان بسوخت ز آه و ز بهر شرح فراق لبم ز جان پر آتش زبانه می طلبد
3 دلم به سوی بتان میل می کند وانگاه مزاج عافیتم در زمانه می طلبد
4 تنم که غرقه به خون شد ز آشنایی چشم فتاده در دل دریا کرانه می طلبد
5 خیال دوست درین خانه پا بر آتش سوخت کنون کز آب دو چشمم ترانه می طلبد
6 سواد دیده سپر ساختم که غمزه او ز بهر تیر بلا را نشانه می طلبد
7 میان نازک او را ببر بگیرم تنگ که از برای گسستن بهانه می طلبد
8 شده ست خسرو بی خویش در میانش گم تنی چو موی که موی دو شانه می طلبد