دست از جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی غزل 109

جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

دست من تا چو دهانت باشد

1 دست من تا چو دهانت باشد کی کمر گرد میانت باشد

2 چیست مقصود تو از کشتن ما که همه قصد بجانت باشد

3 چه شود گر بسلامی ما را بخری گر چه گرانت باشد

4 ورچه ما خود بسلامی نرزیم گر بسازی چه زیانت باشد

5 تو مرا بنده خود خوان و مترس نه زیانی بزبانت باشد

6 دل من شاید اگر تنگ بود بو که باری چو دهانت باشد

7 جان نثار کف پای تو کنم هان چه گوئی سرآنت باشد؟

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر