1 همای همت من آنچنان رمید از خلق که گر بعرش در افتد مجال پروازش
2 ز آفتاب چنان بگذرد هم از دهشت که ذره یی نفتد سایه بر زمین بازش
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 ای تازه گل که بوی خوشت دم ز روح زد خرم کسی که با تو شراب صبوح زد
2 در حیرتم که خاک درت از چه گل نساخت اشکم که تخته بر سر طوفان نوح زد
1 سر به جای پای در میخانه میباید نهاد جای مردان را قدم مردانه میباید نهاد
2 گر خراباتی و مستی جامهٔ رندی بپوش ورنه این زهد و ورع در خانه میباید نهاد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **