امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی
امیرخسرو دهلوی

یار من گویند آنجا گه از امیرخسرو دهلوی غزل 674

غزل 674 ام از 2198 غزلیات

یار من گویند آنجا گه گاهی بگذرد

1 یار من گویند آنجا گه گاهی بگذرد راضیم گر در دلش از بعد ماهی بگذرد

2 بیهشم در راهش افتاده، مرا آگه کنید گر درین ره سرو بالا کج کلاهی بگذرد

3 ای صبا، جانم ببر، در خاک کویش کن نثار گر درین ره نگذرد آخر به راهی بگذرد

4 حال پالامان راه خویش می پرسی، مپرس وای بر موران دران شارع که شاهی بگذرد

5 نیست آن دولت که بوسم پای میمونت، ولی پای آن بوسم که در کوی تو گاهی بگذرد

6 غمزه با صدها بلای خویش نابخشود نیست دیدن شاهی که با زینسان سپاهی بگذرد

7 خلق در فریاد و تو خوش می روی، من چون زیم؟ وه که گر ناگاهی از من تیر آهی بگذرد

8 زاه گرمم مروسیه شد روز، هم داری روا کاینچنین روز سیه بر رو سیاهی بگذرد

9 در زنخدانت دل خسرو فتاد و غرق شد همچو آن مستی که بر بالای چاهی بگذرد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر یار من گویند آنجا گه گاهی بگذرد

شاعر شعر یار من گویند آنجا گه گاهی بگذرد چه کسی است ؟

شاعر شعر یار من گویند آنجا گه گاهی بگذرد امیرخسرو دهلوی می باشد.

شعر یار من گویند آنجا گه گاهی بگذرد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر یار من گویند آنجا گه گاهی بگذرد چیست ؟

قالب شعر یار من گویند آنجا گه گاهی بگذرد غزل است

مضمون اصلی شعر یار من گویند آنجا گه گاهی بگذرد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
ویدیویی