1 ساقی دل من سوخت نظر با من کن چشمی فکن و گلخن من گلشن کن
2 مردم چو چراغ سحر شمع مراد یکبار دگر چراغ من روشن کن
1 دل اگر کوه شود عاشق جانباز تو را به فغان آید اگر بشوند آواز تو را
2 سرو نازی تو و در کشتنم از عشوه گری می کنی ناز که قربان شوم این ناز تورا
1 ای شکرخا کرده شُکرت طوطی گفتار ما شکر توست الحمدلله همچو طوطی کار ما
2 قلبِ رویاندوده را گر امتحان ز آتش کنی جز سیهرویی نباشد حاصل کردار ما
1 پایبوس آن بت سنگیندل یاقوتلب آرزو دارم شبی تا روز و روزی تا به شب
2 مردم از شوق لبش تا کی ادب دارم نگاه میروم گستاخ پیش و میکنم ترک ادب