1 عشق است که آرزوی جان همه اوست عشق است که آشیان مرغ همه اوست
2 نه ترک نه فارسی نه هند و نه عرب لیکن همه دان و همزبان همه اوست
1 ز فتراکسوار من چه معراجی است آهو را سر آن آهویی گردم که قران میشود او را
2 نکوخویی ز خوبان رشک عاشق بار میرود از آن نیکویان دل میدهم خوبان بدخو را
1 اگرچه از رخ خود چشم بسته یی ما را نهان ز چشمی و در دل نشسته یی ما را
2 ز جعد زلف تو هر موی ماست زنجیری چرا درین همه زنجیر بسته یی ما را