1 خضرت میرزا علی کایزد در دولت بروی او بگشاد
2 در بهین روز و ساعت مسعود گوهری حق ز گنج خویشش داد
3 بر پدر این پسر پی تاریخ قدمش یا ربا مبارک باد
1 گر ساقی بدمست به خشم از بر ما رفت بدمستی و دیوانگی ازما به کجا رفت
2 دیوانه از اینیم که آن شوخ پری وش چشمی سوی ما کرد که عقل از سر ما رفت
1 منم که حاصل من غیر نامرادی نیست درخت بخت مرا برگ عیش و شادی نیست
2 ز فسحت دو جهان خاطرم به تنگ آمد فراغت دل مجنون بهیچ وادی نیست
1 نقشبندی که کسان عاشق و مستند او را گو چنین ساز بتی تا بپرستند او را
2 زاهدان سنگ که بر شیشه میخواره زدند نه همان شیشه که دل نیز شکستند اورا