جان به فکر جهان نمی‌ارزد از اهلی شیرازی غزل 618

1 جان به فکر جهان نمی‌ارزد این جهان هم به آن نمی‌ارزد

2 بر زمین یک زمان چو دلتنگی به زمین و زمان نمی‌ارزد

3 سود عالم زیان عاقبت است هیچ سود این زیان نمی‌ارزد

4 صحبت باغ اگرچه روح‌افزاست منت باغبان نمی‌ارزد

5 پیش ما عاشقان ناپروا زندگی رایگان نمی‌ارزد

6 ذوق مستی و می‌ْپرستی هم طعنه ناکسان نمی‌ارزد

7 اهلی از کس مخواه مرهم دل که به زخم زبان نمی‌ارزد