- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جان من گوئی زتن می بگسلد یار من هرگه زمن می بگسلد
2 رشته عهدی که خود بندد همی بی سبب هم خویشتن می بگسلد
3 تافکند او دامن اندر پای حسن سرو دامن از چمن می بگسلد
4 عشقبازی نیک داند دل و لیک اولین بازی رسن می بگسلد
5 از ضعیفی گر همی نالم چونای همچو چنگم رگ ز تن می بگسلد
6 هرچه گویم بوسه، میگوید که زر چون کنم اینجا سخن می بگسلد