جان از جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی غزل 101

جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

آثار جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

جان من گوئی زتن می بگسلد

1 جان من گوئی زتن می بگسلد یار من هرگه زمن می بگسلد

2 رشته عهدی که خود بندد همی بی سبب هم خویشتن می بگسلد

3 تافکند او دامن اندر پای حسن سرو دامن از چمن می بگسلد

4 عشقبازی نیک داند دل و لیک اولین بازی رسن می بگسلد

5 از ضعیفی گر همی نالم چونای همچو چنگم رگ ز تن می بگسلد

6 هرچه گویم بوسه، میگوید که زر چون کنم اینجا سخن می بگسلد

عکس نوشته
کامنت
comment