- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بس به نام عمر مرگ هولناکی دیدهام هر نفس این زندگانی را هلاکی دیدهام
2 زندگی خواب است و در آن خواب عمری از خیال مردم از بس خوابهای هولناکی دیدهام
3 بود آن هم دامن پرخون صحرای جنون در تمام عمر اگر دامان پاکی دیدهام
4 دوست دارم لاله را مانند دل کز سوز و داغ در میان این دو، وجه اشتراکی دیدهام
5 پیش تیر دلنوازت جان به شادی میبرد هرکجا چون خود شهید سینه چاکی دیدهام
6 در حقیقت جز برای جلب سیم و زر نبود گر میان اهل عالم اصطکاکی دیدهام
7 خضر هم با چشم دل از چشمه حیوان ندید تردماغیها که من از آب تاکی دیدهام
8 نیست خاکی تا کنم بر سر ز بس از آب چشم کردهام گل در غمت هرجا که خاکی دیدهام