- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زشت است کان نکورو از حد برد جفا را گر بد نیاید او را طاقت نماند ما را
2 تا چند عاشقان را خوبان به رشک سوزند یارب جزای خودده این قوم بی وفا را
3 افسوس ای عزیزان کز بهر بی وفایی بیگانه کردم از خود یاران آشنا را
4 چون کوهکن نیابد شیرین کسی وگرنه فرهاد بر تراشد چون او ز سنگ خارا
5 گر پارساست دلبر گومی منوش با کس نا خون بجوش ناید رندان پارسا را
6 هرچند کز غم آخر بر باد داد خاکم بر دل مباد گردی آن کعبه صفا را
7 از دوستان شکایت اهلی نه شرط یاری است یا ترک دوستی کن یا دل بنه جفا را