- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عید نوروز و اوّل سال است روزِ عیش نَشاطِ اطفال است
2 همه آن روز رختِ نو پوشند چای و شربت به خوش دلی نوشند
3 پسرِ خوب روزِ عید اندر رَود اَوَّل به خدمتِ مادر
4 دست بر گردنش کند چون طوق سر و دستش ببوسَد از سرِ شوق
5 گوید این عیدِ تو مٌبارَک باد صد چنین سالِ نو ببینی شاد
6 بعد آید به دست بوسِ پدر بوسه بخشد پدر به رویِ پسر
7 پسر بد چو روزِ عید شود از همه چیز ناامید شود
8 نه پدر دوست داردش نه عَمو نه کس عیدی آوَرَد بَرِ او
9 عیدی آن روز حقِ پسر است که نجیب و شریف و باهنر است