نیست آن در که ز گوش آمده تا از اهلی شیرازی غزل 72

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

نیست آن در که ز گوش آمده تا دوش ترا

1 نیست آن در که ز گوش آمده تا دوش ترا می چکد آب لطافت زبنا گوش ترا

2 یک نگاه از رخ زیبات مرا هست طمع دین ترا عقل ترا صبر ترا هوش ترا

3 آه من سوخت جهانی تو عجب سنگدلی که نیارد نفس سوخته درجوش ترا

4 گرنه در خون دل خود شوی آغشته چو صید کی سک یار کند دست در آغوش ترا

5 یار آنگاه کند با تو سخن از سر لطف که ببیند ز حدیث همه خاموش ترا

6 گر براند زرهی از ره دیگر باز آی که بیک ره نکند یار فراموش ترا

7 خرقه پوشان همه از رشک تو اهلی سوزند که مریدند جوانان قبا پوش ترا

عکس نوشته
کامنت
comment