آن پابرهنه را که به دل حرص و از فرخی یزدی غزل 55

فرخی یزدی

آثار فرخی یزدی

فرخی یزدی

آن پابرهنه را که به دل حرص و آز نیست

1 آن پابرهنه را که به دل حرص و آز نیست سرمایه دار دهر چو او بی نیاز نیست

2 گر دیگران تعین ممتاز قائلند ما و مرام خود که در آن امتیاز نیست

3 کوته نشد زبان عدو گر ز ما، چه غم شادیم از آنکه عمر خیانت دراز نیست

4 با مشت باز حمله مکن باز لب ببند گنجشک را تحمل چنگال باز نیست

5 در شرع ما که خدمت خلق از فرایض است انصاف طاعتی است که کم از نماز نیست

6 بیچارگی ز چار طرف چون شود دوچار غیر از خدای عزوجل چاره ساز نیست

7 در این قمارخانه که جان می رود گرو یک تن حریف «فرخی » پاکباز نیست

عکس نوشته
کامنت
comment