فرخی یزدی

فرخی یزدی

فرخی یزدی
فرخی یزدی

آن پابرهنه را که به دل حرص و از فرخی یزدی غزل 55

غزل 55 ام از 590 غزلیات

آن پابرهنه را که به دل حرص و آز نیست

1 آن پابرهنه را که به دل حرص و آز نیست سرمایه دار دهر چو او بی نیاز نیست

2 گر دیگران تعین ممتاز قائلند ما و مرام خود که در آن امتیاز نیست

3 کوته نشد زبان عدو گر ز ما، چه غم شادیم از آنکه عمر خیانت دراز نیست

4 با مشت باز حمله مکن باز لب ببند گنجشک را تحمل چنگال باز نیست

5 در شرع ما که خدمت خلق از فرایض است انصاف طاعتی است که کم از نماز نیست

6 بیچارگی ز چار طرف چون شود دوچار غیر از خدای عزوجل چاره ساز نیست

7 در این قمارخانه که جان می رود گرو یک تن حریف «فرخی » پاکباز نیست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آن پابرهنه را که به دل حرص و آز نیست

شاعر شعر آن پابرهنه را که به دل حرص و آز نیست چه کسی است ؟

شاعر شعر آن پابرهنه را که به دل حرص و آز نیست فرخی یزدی می باشد.

شعر آن پابرهنه را که به دل حرص و آز نیست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر آن پابرهنه را که به دل حرص و آز نیست چیست ؟

قالب شعر آن پابرهنه را که به دل حرص و آز نیست غزل است

مضمون اصلی شعر آن پابرهنه را که به دل حرص و آز نیست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.