پای‌بوس آن بت سنگین‌دل از اهلی شیرازی غزل 80

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

پای‌بوس آن بت سنگین‌دل یاقوت‌لب

1 پای‌بوس آن بت سنگین‌دل یاقوت‌لب آرزو دارم شبی تا روز و روزی تا به شب

2 مردم از شوق لبش تا کی ادب دارم نگاه می‌روم گستاخ پیش و می‌کنم ترک ادب

3 کس مهل پیش من بیمار ای همدم مباد نام او ناگه برم بی‌اختیار از تاب تب

4 من که عمرم رفت بر باد و به جانان زنده‌ام مانده‌ام در روی او بی‌خود همی‌مانم عجب

5 روزی هرکس به قدر بخت باشد لاجرم سنگ بیدادم زند نخلی کزو جویم رطب

6 خلق گویند آب حیوان عمر جاویدان دهد باری ای آب بقا کشتی تو ما را در طلب

7 گرچه می‌گویند خلقی نام این مجنون به یار خوش بود اهلی شنیدن تازی از لفظ عرب

عکس نوشته
کامنت
comment